توضیحات
یک دانه و یک روباه باهم دوست میشوند. بعد کشاورز دانه را زیر خاک میکارد. روباه میخواهد دانه را از زیر خاک بیرون بیاورد اما دانه مخالفت میکند و میگوید بیا به کشاورز اعتماد کنیم. آنها به کشاورز اعتماد میکنند و نتیجهاش این میشود که دانه سبز میشود و از خاک بیرون میآید و دوباره دوستش روباه را میبیند. روباه هم در روزهایی که انتظار میکشیده، بر ترسش غلبه میکند و دیگر از هیچی نمیترسد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.